کد مطلب:225243 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

بیان پاره ای اخبار متفرقه که در مرو از مأمون و حضرت رضا مأثور است
در عیون اخبار و بعضی كتب آثار از ابوعبدون از پدرش مسطور است كه گفت چون زید بن موسی بن جعفر علیهماالسلام را به سوی مأمون حمل كردند و این زید در بصره خروج كرده و خانهای بنی عباس را سوخته بود مأمون جرم و جریرت او را محض پاس حرمت و حشمت برادرش امام رضا سلام الله علیه ببخشید و به آن حضرت عرض كرد یا ابالحسن اگر برادرت زید النار خروج نمود و كرد آنچه را كه كرد هر آینه قبل از او زید بن علی یعنی زید بن علی بن الحسین علیه السلام كه زید شهید علیه الرحمه است خروج نمود و اگر به ملاحظه شأن و منزلتی است كه تو راست نسبت به من هر آینه وی را می كشتم چه این كاری كه زید نمود كاری كوچك نبود.



[ صفحه 232]



امام رضا علیه السلام فرمود: «ای امیرالمؤمنین لا تقس اخی زیدا الی زید بن علی فانه كان من علماء آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم غضب لله عزوجل فجاهد اعدائه حتی قتل فی سبیله» برادرم زید را با زید بن علی علیه السلام قیاس مكن چه زید بن علی از علمای آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود در كار خدا به غضب رفت یعنی در امر دین خدا غضبناك شد پس با دشمنان خدا جهاد ورزید تا گاهی كه در راه خدای شهید شد.

«و لقد حدثنی ابی موسی بن جعفر انه سمع اباه جعفر بن محمد یقول رحم الله عمی زیدا انه دعا الی الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و لو ظفر لوفا بما دعا الیه و لقد استشار بی فقلت له یا عم ان رضیت ان تكون المقتول المصلوب بالكناسة فشأنك فلما ولی قال جعفر بن محمد ویل لمن سمع داعیته فلم یجبه» پدرم موسی بن جعفر علیهماالسلام با من حدیث نمود كه از پدر بزرگوارش جعفر بن محمد الصادق شنید كه می فرمود خداوند رحمت كند عمم زید بن علی بن حسین علیهم السلام را كه مردم را دعوت می كرد به امامت و ولایت مرضی و پسندیده ی از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اگر به مقصود خود دست یافتی و فتح و غلبه نمودی البته به آنچه مردم را به آن می خواند وفا می كرد یعنی خلافت را به صاحبش كه از آل رسول خدای است تفویض می نمود و گاهی كه اندیشه خروج داشت با من به مشورت سخن بیاراست گفتم ای عم گرامی اگر رضا می دهی كه تو را در كناسه ی كوفه بكشند و پیكر شریفت را بردار بر زنند به هر طور خواهی چنان كن و چون زید روی برتافت و خروج نمود حضرت صادق علیه السلام فرمود ویل بر كسی كه صدا و بانگ استنصار و استغاثه ی زید را بشنود و او را اجابت نكند یعنی چون این ندا و استغاثه عرض دین خدا و جهاد در راه خدا و طلب رضای خداست پس كسی كه بشنود و بداند و اجابت و مساعدت نكند در حضرت خداوند بی چون عاصی و به عذاب خدای معذب است.

مأمون عرض كرد یا ابالحسن آیا از رسول خدای صلی الله علیه و آله و سلم وارد نشده است و تهدید و وعید بتعذیب نرسیده است در حق كسی كه مدعی امامت گردد بدون اینكه حق آن مقام را داشته باشد؟ امام رضا علیه السلام فرمود: زید بن علی مدعی چیزی نشد



[ صفحه 233]



كه از روی حق نبود و آن جناب از این امر بیشتر از خدای می ترسید یعنی تقوای او از آن بالاتر بود كه مدعی باطل شود زید می فرمود من دعوت می كنم شما را به سوی رضا و پسندیده از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و به درستی كه آمده است آنچه آمده است یعنی آن اخبار تهدید آمیزی كه وارد شده است در حق آن كسی كه ادعا نماید كه خداوند تعالی بر امامت او نص صریح فرموده است «ثم یدعو الی غیر دین الله و یضل عن سبیله بغیر علم و كان زید و الله من خوطب بهذه الایة و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباكم» پس از آن كه بدون استحقاق بر مسند امامت بنشست مردم را بدین و آئینی بیرون از دین خدای بخواند و به واسطه ی عدم علم از راه خدا گمراه گردد. اما زید سوگند به خدای از كسانی بود كه به این آیه ی شریفه مخاطب و مجاهد در راه خدای بود «و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباكم» جهاد كنید و در راه دین خدا چنانكه حق جهاد آن است خداوند شما را برگزیده است.

راقم حروف گوید: در حقیقت جواب سؤال مأمون از امام رضا علیه السلام كه فرمود این خبر در حق كسی است كه ادعا نماید كه در امامت او از جانب حق تنصیص شده است و از آن پس مردم را بدین دیگر بخواند و بیرون از علم از راه خدای به ضلالت افكند به خود مأمون و امثال او راجع می شود چه او و پدرانش بدون اینكه دارای علم الهی و امامت باشند به ظلم و غلبه مالك مسند خلافت شدند و چون به واسطه ی انتساب به پیغمبر و اشرفیت از بنی امیه دعوت ایشان پذیرفته شد و بر گردن مردم سوار گشتند و استیلای عظیم حاصل نمودند و مخالفی در كار خود باقی نگذاشتند این وقت به واسطه ی عدم علم و نور قلب و روح القدس مغلوب هواجس نفس اماره گردیده به معاصی و فسق و فجور پرداختند و مردم را از نهج شرع و اتباع احكام قرآن منحرف نمودند و در عین داعیه ی مسلمانی و امارت مؤمنین افعالی ظاهر كردند كه در ظاهر از معاصی كبیره و اعلی مرتبه فسوق و فجور و در باطن عین كفر و شرك بود و از فطانت و كیاست مأمون و اطلاعات او اخبار و آثار و احادیث و اغلب احكام



[ صفحه 234]



دینیه و قوانین شرعیه و احوال خلفای بنی امیه و بنی عباس و عموم مدعیان امر خلافت و امامت كه همه دارای مفاسد اخلاق و ضعف دین و علم و یقین بودند این گونه پرسش را درباره ی زید شهید علیه الرحمه و عصیان مدعی امامت بدون استحقاق و آن روایت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را می كند و آن جواب را می شنود كه مصداق آن خودش و امثال خودش بوده اند لذا این نیز از احكام و نظریات غیبیة است كه بایستی خود مخالف بر خلاف خود سخن بر زبان آورد و سزا و بطلان خود را مرویا مذكور دارد تا اگر مردمان دقیق خواه در همان زمان یا ازمنه ی دیگر بشنوند بر حقیقت امر آگاه شوند و حق را از باطل به زبان اهلش دریابند و از این پیش در كتاب احوال امام زین العابدین علیه السلام به احوال زید شهید علیه الرحمه مشروحا اشارت رفته است.